کلمه جو
صفحه اصلی

خثلمه

لغت نامه دهخدا

( خثلمة ) خثلمة. [ خ َ ل َ م َ ] ( ع مص ) بهم آمیخته شدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) اختلاط. ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || پنهان گرفتن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

خثلمة. [ خ َ ل َ م َ ] (ع مص ) بهم آمیخته شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) اختلاط. (از متن اللغة) (اقرب الموارد). || پنهان گرفتن چیزی را. (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: