نعت است از دحر و دحور
دحور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دحور. [ دُ ] ( ع مص ) دحر. راندن و دور نمودن. ( منتهی الارب ). دور کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). طرد. ابعاد. بازداشتن.
دحور. [ دَ ] ( ع ص ) نعت است از دحر و دُحور. ( منتهی الارب ). رجوع به دحور شود.
دحور. [ دَ ] ( ع ص ) نعت است از دحر و دُحور. ( منتهی الارب ). رجوع به دحور شود.
دحور. [ دَ ] (ع ص ) نعت است از دحر و دُحور. (منتهی الارب ). رجوع به دحور شود.
دحور. [ دُ ] (ع مص ) دحر. راندن و دور نمودن . (منتهی الارب ). دور کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). طرد. ابعاد. بازداشتن .
کلمات دیگر: