رحایب. [ رَ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رحائب. ج ِ رحیبة. ( اقرب الموارد ). رجوع به رحیبة و رحائب شود.
رحایب
لغت نامه دهخدا
رحائب. [ رَ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) رحایب. رجوع به رحایب شود.
- رحائب التخوم ؛ فراخی اطراف زمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اقطار پهناور، مفرد آن رحیبة است. ( از اقرب الموارد ).
- رحائب التخوم ؛ فراخی اطراف زمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اقطار پهناور، مفرد آن رحیبة است. ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: