کلمه جو
صفحه اصلی

حرثانی

لغت نامه دهخدا

حرثانی. [ ح ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به حرثان ، نام بطنی. ( سمعانی ).

حرثانی. [ ح ُ ] ( اِخ ) عکاشةبن محض. اولین کس است که طبق قانون اسلام ارث بگذاشت ، و وارث وی پدرش بود. ( سمعانی ).

حرثانی. [ ح ُ ] ( اِخ ) معمربن عبداﷲبن فضله. رسول ( ص ) را دریافته است. ( سمعانی ).

حرثانی . [ ح ُ ] (اِخ ) عکاشةبن محض . اولین کس است که طبق قانون اسلام ارث بگذاشت ، و وارث وی پدرش بود. (سمعانی ).


حرثانی . [ ح ُ ] (اِخ ) معمربن عبداﷲبن فضله . رسول (ص ) را دریافته است . (سمعانی ).


حرثانی . [ ح ُ ] (ص نسبی ) منسوب به حرثان ، نام بطنی . (سمعانی ).



کلمات دیگر: