کلمه جو
صفحه اصلی

ختوم

لغت نامه دهخدا

ختوم. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ختم . انگشتریها. حلقات صاحب نگین که برای حلیه انگشت دست بکار می برند. ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: