قیطان
فارسی به انگلیسی
braid, cord
fillet, lace, macrame, thread
فارسی به عربی
ضفیرة
مترادف و متضاد
سربند، گیس بند، نوار، قیطان، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
سربند، گیس بند، نوار، قیطان، فیله، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
نوار، حاشیه، گلابتون، قیطان، خیط
کمربند، قیطان، خط قرنطینه
قیطان، نوار یا توری قیطانی، بافتن مو
نوار، قیطان، یراق، توری، بند کفش
تار، قیطان، خیط، رشته، ریسمان، شیار، رگه، نخ، رزوه، شیار داخل پیچ و مهره
فرهنگ فارسی
رشته باریک که ا ابریشم می بافند، قیاطین جمع
( اسم ) رشته نازک که از ابریشم بافند و آن را زه دامن و گریبان جامه و رشته تسبیح کنند : ز قیطان درو ریشه عشقش دواند برنگی که در چشم تارش نماند .
( اسم ) رشته نازک که از ابریشم بافند و آن را زه دامن و گریبان جامه و رشته تسبیح کنند : ز قیطان درو ریشه عشقش دواند برنگی که در چشم تارش نماند .
بندی غالباً از الیاف طبیعی دارای دو رشتۀ بههمتافته که گاه قیراندود یا موماندود است
فرهنگ معین
(ق ) [ ع . ] (اِ. ) رشتة باریک که از ابریشم می بافند.
لغت نامه دهخدا
قیطان. [ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) نوعی ریسمان که از ابریشم بافند و برای برشته کردن دانه های تسبیح و امثال آن بکار میرود. رشته از چند ریسمان بهم بافته که بر حاشیه جاجیم دوزند و دگمه و مادگی از آن کنند و بند سبحه از آن سازند. آنندراج در کلمه ٔقیطون گوید: آنچه از نخ ابریشم بافند. ( آنندراج ).
- قیطان باف ؛ بافنده قیطان.
- قیطان بافی ؛ شغل و عمل قیطان باف.
- || مغازه قیطان باف.
- قیطان باف ؛ بافنده قیطان.
- قیطان بافی ؛ شغل و عمل قیطان باف.
- || مغازه قیطان باف.
فرهنگ عمید
رشتۀ باریکی که از ابریشم می بافند.
فرهنگستان زبان و ادب
{marline/ marlin} [حمل ونقل دریایی] بندی غالباً از الیاف طبیعی دارای دو رشتۀ به هم تافته که گاه قیراندود یا موم اندود است
جدول کلمات
رشته باریک که از ابریشم می بافند
پیشنهاد کاربران
در زبان ترکی به معنای بند کفش
کلمات دیگر: