کرک دار
فارسی به انگلیسی
downy, fuzzy, shaggy, woolly
مترادف و متضاد
عیار، ملایم، نرم، پرزدار، کرک دار، مانند پر ریز، مثل پیشی
کرک دار
کرک دار، دارای کرک های ریز، پوشیده شده از موهای ریز
کرک دار، پشمالو
فرهنگستان زبان و ادب
{pubescent} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی هر سطح پوشیده از کرک
کلمات دیگر: