جمع خاطی
خواطی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواطی. [ خ َ ] ( ع اِ ) ج ِ خاطی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). رجوع به خاطی شود.
- امثال :
مع الخواطی سهم صائب ؛ در حق کسی گویند که بیشتر خطا کند و گاه صواب آرد. ( منتهی الارب ).
- امثال :
مع الخواطی سهم صائب ؛ در حق کسی گویند که بیشتر خطا کند و گاه صواب آرد. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
= خاطی
خاطی#NAME?
جدول کلمات
خطاکاران
کلمات دیگر: