دار , چوبه دار , اعدام , بدار اويزي , مستحق اعدام
مشنقه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( مشنقة ) مشنقة. [ م َ ن َ ق َ ] ( ع اِ ) محل آویختن. || دار و صلیب. ( ناظم الاطباء ). آنجا که گناهکاران را آویزند. مولده است. ( از محیطالمحیط ).
مشنقة. [ م َ ن َ ق َ ] (ع اِ) محل آویختن . || دار و صلیب . (ناظم الاطباء). آنجا که گناهکاران را آویزند. مولده است . (از محیطالمحیط).
کلمات دیگر: