گرداننده , عمل کننده , تلفن چي
مشغل
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
کسیکه در کار دارد خود را
لغت نامه دهخدا
مشغل. [ م ُ غ َ ] ( ع ص ) کاردار و مشغول در کار. ( ناظم الاطباء ).
مشغل. [ م ُ غ ِ ] ( ع ص ) کسی که در کار دارد خود را. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مشغل. [ م ُ غ ِ ] ( ع ص ) کسی که در کار دارد خود را. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مشغل . [ م ُ غ َ ] (ع ص ) کاردار و مشغول در کار. (ناظم الاطباء).
مشغل . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) کسی که در کار دارد خود را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
کلمات دیگر: