کلمه جو
صفحه اصلی

ابگیری

فارسی به انگلیسی

supplying or refilling with water, tankage, tonnage, supplying with water

فرهنگ فارسی

( آبگیری ) ۱ - شغل و پیش. آبگیر حمام . ۲ - پر آب کردن حوض و آب انبار و ظرفها. ۳ - لحیم کردن ظرفهای فلزی یا قلعی با بستن سوراخهای آن با موم مذاب .
شغل آبگیر حمام

لغت نامه دهخدا

( آبگیری ) آبگیری. ( حامص مرکب ) شغل آبگیر حمام. || لحیم کردن ظرفهای فلزین با قلعی یا بستن منافذ آن با موم مذاب. || پرآب کردن حوض و آب انبار و ظروف و اوانی.

دانشنامه آزاد فارسی

آبگیری. رجوع شود به:آبدارشدن

فرهنگستان زبان و ادب

آب گیری
{flooding} [حمل ونقل دریایی] پذیرش آب به داخل انبار یا یکی از اتاقک ها برای اطفای حریق یا پذیرش آب در انبارهای ترازه گیری برای بالا بردن پایداری شناور

پیشنهاد کاربران

آبگیری ( Dewatering ) :[ اصطلاح آب و فاضلاب ] حذف آب از لجن و دیگر جامدات .


کلمات دیگر: