کلمه جو
صفحه اصلی

پایانش

فرهنگ فارسی

[زیست‌شناسی-ژن‌شناسی و زیست‌فنّاوری] خاتمه یافتن همتاسازی یا رونویسی یا ترجمه [شیمی، مهندسی بسپار] مرحلۀ اتمام واکنش زنجیری در پی غیرفعال ‌شدن یا از بین ‌رفتن واسط‌های واکنشگر


فرهنگستان زبان و ادب

{termination} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری، شیمی، مهندسی بسپار] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] خاتمه یافتن همتاسازی یا رونویسی یا ترجمه [شیمی، مهندسی بسپار] مرحلۀ اتمام واکنش زنجیری در پی غیرفعال شدن یا از بین رفتن واسط های واکنشگر


کلمات دیگر: