بی رنگ، سست، نرم، زن صفت، مخنی
مخنی
مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
مخنی. [ م ُ ] ( ع ص ) هلاک کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || فحش گوینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بدزبان و فحاش. ( ناظم الاطباء ). || چراگاه بسیارنبات. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). چراگاه بسیارگیاه. ( ناظم الاطباء ). || ملخ بسیاربیضه. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ملخ بسیار تخم گذارنده. ( ناظم الاطباء ). || زمانه دراز و طولانی. ( ناظم الاطباء ) ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به اخناء شود.
کلمات دیگر: