give up (فعل)ترک کردن، تسلیم کردن، منصرف شدن، ول کردن، دست برداشتن ازdesist (فعل)دست کشیدن، دست برداشتن از، باز ایستادن، خودداری کردن
از پای نشستن: باز ماندن، تسلیم شدن. ( ( همان زمان میان طلب در بستم و از پای ننشستم، . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱ ) . بازماندن از کاری ؛ منصرف شدن از آن. دست کشیدن از آن :نشاید بماندن از اینکار بازکه پیش است بسیار رنج دراز. فردوسی.