مترادف مغرض : بدخواه، غرضمند، غرض ورز، کینه توز، کینه ور
متضاد مغرض : بی غرض
self - interested, having a private motive, spiteful
self - interested person
partial, spiteful, unfair, tendentious
بدخواه، غرضمند، غرضورز، کینهتوز، کینهور ≠ بیغرض
مغرض . [ م َ رِ ] (ع اِ) فرود سینه ٔ شتر و جانب شکم اسفل اضلاع . ج ، مغارض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرود سینه ٔ شتر و جانب شکم از زیر اضلاع . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دهخدا (مجموعه ٔ اشعار ص 8).
مغرض . [ م ُ غ َرْ رَ ] (ع ص ) تهی شده . خالی گشته . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).