اغفال کردن
فارسی به انگلیسی
to take advantage of the inadvertence of, to delude
bamboozle, delude
فارسی به عربی
اخدع , ستارة
مترادف و متضاد
خیره کردن، اغفال کردن، کور کردن، درز یا راه گرفتن
گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن
گول زدن، اغفال کردن
اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن
گول زدن، اغفال کردن، بغرنج کردن، بدام انداختن، گوریده شدن، تله انداختن
اغفال کردن، فریب دادن، چشم بندی کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کسی را گول زدن .
لغت نامه دهخدا
اغفال کردن. [ اِ ک َ دَ] ( مص مرکب ) بغفلت انداختن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
جدول کلمات
سر کسی شیره مالیدن
پیشنهاد کاربران
رو دست زدن
کلمات دیگر: