کلمه جو
صفحه اصلی

اغوا کردن

فارسی به انگلیسی

amuse, allure, catch, inveigle, mislead, seduce, solicit, suborn, tempt, entice, to tempt or seduce, to persuade

to tempt or seduce, to persuade


allure, catch, inveigle, lure, mislead, seduce, solicit, suborn, tempt, entice


فارسی به عربی

اغر , اغو , سحر
اغر

اغر , اغو , سحر


مترادف و متضاد

wile (فعل)
به طمع انداختن، فریفتن، اغوا کردن

lure (فعل)
فریفتن، اغوا کردن، بوسیله تطمیع بدام انداختن، بطمع طعمه یا سودی گرفتار کردن

entice (فعل)
جلب کردن، فریفتن، اغوا کردن، بدام کشیدن

seduce (فعل)
فریفتن، اغوا کردن، گمراه کردن، از راه بدر کردن، مفتون کردن

crimp (فعل)
چروکیدن، اغوا کردن، چین چین و موج دار کردن

tempt (فعل)
فریفتن، اغوا کردن، دچار وسوسه کردن

فرهنگ فارسی

گمراه کردن بیراه گردانیدن

لغت نامه دهخدا

اغوا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گمراه کردن. بیراه گردانیدن. بضلالت انداختن. رجوع به اغوا شود.

پیشنهاد کاربران

( گویش تهرانی ) بلند کردن

Place enticement/enticements in one’s path


کلمات دیگر: