کلمه جو
صفحه اصلی

سودمند واقع شدن

مترادف و متضاد

help (فعل)
کمک کردن، یاری کردن، مساعدت کردن، سودمند واقع شدن، همدستی کردن، مدد رساندن، بهتر کردن، پاره کردن

bestead (فعل)
کمک کردن، یاری کردن، بدرد خوردن، سودمند واقع شدن، جای کسی را گرفتن


کلمات دیگر: