کلمه جو
صفحه اصلی

خارزن

لغت نامه دهخدا

خارزن . [ زَ ] (نف مرکب ) کسی که خارکنی می کند. خارکن . رجوع به خارکن در این لغت نامه شود.


خارزن . [زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین واقع در 12 هزارگزی باختر نائین و 2 هزارگزی راه اردستان به نائین محلی است جلگه ای و معتدل و سکنه ٔ آنجا 126 تن زبانشان فارسی و مذهبشان شیعه است . آب آنجا از قنات و محصولات آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه ماشین رو میباشد. (نقل از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


خارزن. [ زَ ] ( نف مرکب ) کسی که خارکنی می کند. خارکن. رجوع به خارکن در این لغت نامه شود.

خارزن. [زَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان نائین واقع در 12 هزارگزی باختر نائین و 2 هزارگزی راه اردستان به نائین محلی است جلگه ای و معتدل و سکنه آنجا 126 تن زبانشان فارسی و مذهبشان شیعه است. آب آنجا از قنات و محصولات آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه ماشین رو میباشد. ( نقل از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

خارزن، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نائین در استان اصفهان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان لای سیاه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۶ نفر (۸خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: