کلمه جو
صفحه اصلی

خارکی

فرهنگ فارسی

ابوالعباس احمد بن عبدالرحمن الخارکی بصری .

لغت نامه دهخدا

خارکی . [ رَ ] (اِخ ) شاعری بوده است در ایام مأمون و حدود آن ایام . این ابیات از اوست :
من کل شی ٔ قضت نفسی مآربها
الا من الطعن بالبتار بالتین
لا اغرس الزهر الا فی مسرقنة
و الغرس اجود مایأتی بسرقین .

(از معجم البلدان ج 3 ص 387).



خارکی. [ رَ ] ( اِخ ) شاعری بوده است در ایام مأمون و حدود آن ایام. این ابیات از اوست :
من کل شی قضت نفسی مآربها
الا من الطعن بالبتار بالتین
لا اغرس الزهر الا فی مسرقنة
و الغرس اجود مایأتی بسرقین.
( از معجم البلدان ج 3 ص 387 ).

خارکی. [ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن عبدالرحمن الخارکی البصری. وی از ابوبکر محمدبن احمدبن علی الاترونی القاضی حدیث روایت کرده است. ( از معجم البلدان ج 3 ص 387 ) ( الانساب سمعانی ).

خارکی. [ رَ ] ( اِخ ) ابوهمام الصلت بن محمدبن عبدالرحمن بن ابی المغیرةالبصری ثم الخارکی. وی حدیث از سفیان بن عیینه و حماد روایت کرده است و ابواسحاق یعقوب بن اسحاق القلوسی و محمدبن اسماعیل البخاری از او روایت دارند. ( از معجم البلدان ج 3 ص 387 ) ( الانساب سمعانی ).

خارکی . [ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن عبدالرحمن الخارکی البصری . وی از ابوبکر محمدبن احمدبن علی الاترونی القاضی حدیث روایت کرده است . (از معجم البلدان ج 3 ص 387) (الانساب سمعانی ).


خارکی . [ رَ ] (اِخ ) ابوهمام الصلت بن محمدبن عبدالرحمن بن ابی المغیرةالبصری ثم الخارکی . وی حدیث از سفیان بن عیینه و حماد روایت کرده است و ابواسحاق یعقوب بن اسحاق القلوسی و محمدبن اسماعیل البخاری از او روایت دارند. (از معجم البلدان ج 3 ص 387) (الانساب سمعانی ).


دانشنامه عمومی

خارکی، روستایی از توابع بخش نوک آباد شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان تفتان جنوبی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶ نفر (۷خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: