غراب البین
غراب بین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غراب بین. [ غ ُ ب ِ ب َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غراب البین. رجوع به غراب البین شود :
فغان از این غراب بین و وای او
که در نوا فکندمان نوای او.
که مستجاب زود شد دعای او.
سته شدم ز استماع نای او.
فغان از این غراب بین و وای او
که در نوا فکندمان نوای او.
منوچهری.
غراب بین نیست جز پیمبری که مستجاب زود شد دعای او.
منوچهری.
غراب بین نای زن شده ست از آن سته شدم ز استماع نای او.
منوچهری.
کلمات دیگر: