نصرالله از قاضیان تبریز است در دوران صفویه و بعلوم شرعی وقوفی تمام دارد و با کمال امانت و دیانت بمرافعات مردم رسیدگی میکند .
قاضی بغدادی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قاضی بغدادی . [ ی ِ ب َ ] (اِخ ) قوام الدین . رجوع به قاضی قوام الدین بغدادی شود.
قاضی بغدادی.[ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) رجوع به قاضی عبدالوهاب علی شود.
قاضی بغدادی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) قوام الدین. رجوع به قاضی قوام الدین بغدادی شود.
قاضی بغدادی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) نصراﷲ. از قاضیان تبریز است در دوران صفویه. و به علوم شرعی وقوفی تمام دارد و با کمال امانت و دیانت به مرافعات مردم رسیدگی می کرد. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 609 ).
قاضی بغدادی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) قوام الدین. رجوع به قاضی قوام الدین بغدادی شود.
قاضی بغدادی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) نصراﷲ. از قاضیان تبریز است در دوران صفویه. و به علوم شرعی وقوفی تمام دارد و با کمال امانت و دیانت به مرافعات مردم رسیدگی می کرد. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 609 ).
قاضی بغدادی . [ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نصراﷲ. از قاضیان تبریز است در دوران صفویه . و به علوم شرعی وقوفی تمام دارد و با کمال امانت و دیانت به مرافعات مردم رسیدگی می کرد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 609).
قاضی بغدادی .[ ی ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی عبدالوهاب علی شود.
کلمات دیگر: