کلمه جو
صفحه اصلی

قاضی عبدالرحمان

فرهنگ فارسی

عبدالرحمان بن علی .

لغت نامه دهخدا

قاضی عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) پسر قاضی خواجه کلان است که پس از پدر در عهد سلطان حسین میرزا دو سه سال به منصب قضاء منصوب شد. و درمدرسه گوهرشاد به تدریس پرداخت. وی در اقسام علوم و فضائل بهره ای تمام داشت ولی در کمال پریشانی و بی سامانی اوقات میگذراند. ( حبیب السیر خیام ج 4 ص 359 ).

قاضی عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) برادر خردتر قاضی نوراﷲ است. وی بیست سال در تبریز به لوازم منصب اقضی قضاتی قیام نمود. و در اواخر سال 929هَ. ق. وفات یافت. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 610 ).

قاضی عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن احمد. رجوع به قاضی عضد شود.

قاضی عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن علی. رجوع به قاضی فاضل شود.

قاضی عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) برادر خردتر قاضی نوراﷲ است . وی بیست سال در تبریز به لوازم منصب اقضی قضاتی قیام نمود. و در اواخر سال 929هَ . ق . وفات یافت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 610).


قاضی عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) پسر قاضی خواجه کلان است که پس از پدر در عهد سلطان حسین میرزا دو سه سال به منصب قضاء منصوب شد. و درمدرسه ٔ گوهرشاد به تدریس پرداخت . وی در اقسام علوم و فضائل بهره ای تمام داشت ولی در کمال پریشانی و بی سامانی اوقات میگذراند. (حبیب السیر خیام ج 4 ص 359).


قاضی عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن احمد. رجوع به قاضی عضد شود.


قاضی عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن علی . رجوع به قاضی فاضل شود.



کلمات دیگر: