کلمه جو
صفحه اصلی

عبدکی

لغت نامه دهخدا

عبدکی. [ ع َ دَ کی ی ] ( اِخ ) در رجال لقب محمدبن علی بن عبدک است. ( از ریحانة الادب ج 3 ص 58 ).

عبدکی. [ ع َ دَ کی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به عبدک پدر علی بن عبدک. ( اللباب ص 112 ).

عبدکی. [ ع َ دَ کی ی ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن علی بن عبدک الشیعی العبدکی الجرجانی. از مقدمین شیعه است. ( از اللباب ج 2 ص 112 ).

عبدکی . [ ع َ دَ کی ی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن علی بن عبدک الشیعی العبدکی الجرجانی . از مقدمین شیعه است . (از اللباب ج 2 ص 112).


عبدکی . [ ع َ دَ کی ی ] (اِخ ) در رجال لقب محمدبن علی بن عبدک است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 58).


عبدکی . [ ع َ دَ کی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبدک پدر علی بن عبدک . (اللباب ص 112).



کلمات دیگر: