کلمه جو
صفحه اصلی

عبهره

لغت نامه دهخدا

( عبهرة ) عبهرة. [ ع َ هََ رَ ] ( ع ص ) زن تنک پوست سخت سپید. آگنده گوشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). نیکوروی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن خوش تن خوشخوی. ( منتهی الارب ). زن تنک پوست سپیداندام روشن. آکنده گوشت فربه. || خوش خوی و خوش تن. ( اقرب الموارد ).

عبهرة. [ ع َ هََ رَ ] (ع ص ) زن تنک پوست سخت سپید. آگنده گوشت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نیکوروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن خوش تن خوشخوی . (منتهی الارب ). زن تنک پوست سپیداندام روشن . آکنده گوشت فربه . || خوش خوی و خوش تن . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: