کلمه جو
صفحه اصلی

غدنه

لغت نامه دهخدا

( غدنة ) غدنة. [ غ ُ ن َ ] ( ع اِمص ) سستی و نرمی و فروهشتگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). النعمةواللین. ( اقرب الموارد ). غدن. رجوع به غَدَن شود.

غدنة. [ غ ُ دُن ْ ن َ ] ( ع اِمص ) نرمی و فروهشتگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غُدْنَة. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) گوشتپاره درشت درزیر نرمه گوش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). لحمة غلیظةفی اللهازم. ( اقرب الموارد ). رجوع به غُدنَة شود.

غدنة. [ غ ُ دُن ْ ن َ ] (ع اِمص ) نرمی و فروهشتگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غُدْنَة. (اقرب الموارد). || (اِ) گوشتپاره ٔ درشت درزیر نرمه ٔ گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لحمة غلیظةفی اللهازم . (اقرب الموارد). رجوع به غُدنَة شود.


غدنة. [ غ ُ ن َ ] (ع اِمص ) سستی و نرمی و فروهشتگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). النعمةواللین . (اقرب الموارد). غدن . رجوع به غَدَن شود.



کلمات دیگر: