کلمه جو
صفحه اصلی

فتح اباد

فرهنگ فارسی

( فتح آباد ) دهی است از دهستان مهوید بخش حومه شهرستان فردوس در ۲۶ کیلومتری شمال شرقی فردوس و ۴ کیلومتری جنوب مالرو عمومی گناباد فردوس کوهستانی و معتدل ۵۹۹ تن سکنه قنات محصول غت پنبه ابریشم شغل زراعت .
دهی است از دهستان مهتاب بخش حومه شهرستان اصفهان .

لغت نامه دهخدا

( فتح آباد ) فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه که 35 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات که 40 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه که 62 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زهرا از بخش بویین شهرستان قزوین که در 15 هزارگزی بویین و کنار راه فرعی بویین به اشتهارد قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 406 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات ، چغندرقند، یونجه و شغل اهالی زراعت و جوال و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در 3 هزارگزی جنوب باختری شهرری قرار دارد وجلگه ای معتدل و دارای 164 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش صیفی ، سبزی ، چغندرقند، و شغل اهالی زراعت است. کنار راه شوسه تهران به قم واقع شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهنام غرب بخش ورامین شهرستان تهران ، که در هشت هزارگزی جنوب خاوری ورامین و 3 هزارگزی ایستگاه پیشوا قرار دارد. جلگه ای ، معتدل ، مالاریایی و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات ، صیفی ، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق پیشوا اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران ، که در شانزده هزارگزی باختر ورامین و دوازده هزارگزی باختر شوسه ورامین به تهران واقع است. جلگه یی معتدل و مالاریایی و دارای 335 تن سکنه است. راه مالرو دارد و از طریق باغ خواص ماشین میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فتح آباد. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بزچلو از بخش کمیجان شهرستان اراک که در چهارهزارگزی خاور کمیجان قرار دارد. جایی کوهستانی ، سردسیر و دارای 542 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، بنشن ، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و در فصل خشکی اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

فتح آباد. فتح آباد ممکن است یکی از کاربردهای زیر را داشته باشد:
کارزین یکی از شهرهای شهرستان قیر و کارزین در استان فارس می باشد.


کلمات دیگر: