کلمه جو
صفحه اصلی

فثاثید

لغت نامه دهخدا

فثاثید. [ ف َ ] ( ع اِ ) ابرهای سپید برهم نشسته. || آسترهای جامه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). واحد آن فثاد است ، و گویند واحد ندارد مانند تعاشیب. ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: