( آب معلق ) مجازا آسمان
اب معلق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آب معلق ) آب معلق. [ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً، آسمان :
سنگ در این خاک مطبَّق نشان
خاک بر این آب معلق فشان.
سنگ در این خاک مطبَّق نشان
خاک بر این آب معلق فشان.
نظامی.
کلمات دیگر: