دو مویی ٠ دو موی بودن ٠ دو مویه بودن ٠ میانه سالی .
کهلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کهلی. [ ک َ ] ( حامص ) دومویی. دوموی بودن. دومویه بودن. میانه سالی. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).حالت و چگونگی کهل : و سوم [ از بخشهای عمر ] روزگار کهلی است و کهل را به پارسی دوموی خوانند. ( ذخیره خوارزمشاهی یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کلمات دیگر: