سک. کهن ٠ سک. قدیمی٠ سک. کهنه ٠
کهن سکه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کهن سکه. [ ک ُ هََ / هَُ س ِک ْ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) سکه کهن. سکه قدیمی. سکه کهنه :
وآن دگر فصل خطبه نبوی
کاین کهن سکه زو گرفت نوی.
وآن دگر فصل خطبه نبوی
کاین کهن سکه زو گرفت نوی.
نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 22 ).
کلمات دیگر: