کهربا رنگ ٠ هر چیز زرد رنگ ٠
کهربا گون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کهرباگون. [ ک َ رُ ] ( ص مرکب ) کهربارنگ. هر چیز زردرنگ. ( ناظم الاطباء ) :
مکن زیر این لاجوردی بساط
بدین قلعه کهرباگون نشاط.
درافکن بدان کهرباگون سفال.
مکن زیر این لاجوردی بساط
بدین قلعه کهرباگون نشاط.
نظامی.
بیا ساقی آن آب آتش خیال درافکن بدان کهرباگون سفال.
نظامی.
ورجوع به کهربارنگ شود.کلمات دیگر: