کلمه جو
صفحه اصلی

نزهه

عربی به فارسی

گردش , گشت , سير , گردش بيرون شهر , گردش دسته جمعي , پيک نيک , به پيک نيک رفتن , دسته جمعي خوردن , تفرج , گردشگاه , تفرجگاه , گردش رفتن , تفرج کردن , گردش کردن


فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) آلتی موسیقی که آنرا صفی الدین عبدالمومن اختراع کرد.
نزه . ارض نزهه : نزیهه . زمین دور از کشت زار و از کثافات و مگسان اطراف شهر و دهات و از آب خیز دریا و از فساد هوا . زمین صاحب نزهه .

لغت نامه دهخدا

نزهة. [ ن َ زِ هََ / ن َ هََ ] (ع ص ) نَزِه . (منتهی الارب ). ارض نزهة؛ نزیهة. (اقرب الموارد). زمین دور از کشت زار و از کثافات و مگسان اطراف شهر و دهات و از آب خیز دریا و از فساد هوا. زمین صاحب نُزْهة. (ناظم الاطباء). رجوع به نزه شود.


نزهة.[ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ). بعد. (از اقرب الموارد). گویند: هو بنزهة من الماء؛ ای ببعد. (منتهی الارب ). || اسم است از تنزه . گویند:ارض ذات نزهة. (از اقرب الموارد). ج ، نُزَه . || دوری از ناخوشی و پژمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دوری از عیب و زشتی . بی عیبی .پاکیزگی . نکوئی . (آنندراج از کشف اللغات و صراح و لطائف و منتخب اللغات ). || تفرج و گردش در سبزه زارها و بساتین و باغ ها. (ناظم الاطباء). نزهت .


دانشنامه عمومی

نزهه نام شهر و شهرستانی در استان قاهره مصر است.


کلمات دیگر: