دانستن قیاس کردن
پروائیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پروائیدن. [ پ َرْ دَ ] ( مص ) دانستن ( ؟ ) قیاس کردن ( ؟ ). حدس زدن ( ؟ ) :
هر آن پروانه کو شمع ترا دید
شبش خوشتر ز روز آمد بسیما
همی پرد بگرد شمع حسنت
بروز و شب نگیرد هیچ پروا
نمی یارم بیان کردن ازاین بیش
بگفتم این قدر باقی تو پروا.
هر آن پروانه کو شمع ترا دید
شبش خوشتر ز روز آمد بسیما
همی پرد بگرد شمع حسنت
بروز و شب نگیرد هیچ پروا
نمی یارم بیان کردن ازاین بیش
بگفتم این قدر باقی تو پروا.
مولوی ( از جهانگیری ).
کلمات دیگر: