کلمه جو
صفحه اصلی

باسان

لغت نامه دهخدا

باسان. ( اِ ) بلسان. درخت بلسان. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً تصحیف بلسان است.

باسان. ( اِخ ) نام خانوادگی خاندانی نقاش در ایتالیا که معروفترین افراد آن ژاک باسان بوده است. ( متولد و متوفی در باسانو 1510 - 1592 م. ). سپس فرانسسکو باسانو ( 1549 - 1592 م. ) و لاندرو باسانو ( 1558 - 1623 م. ) را میتوان نام برد.

باسان. ( اِخ ) جزیره کوچکی در خلیج ادیمبورگ . آنجا مرغی معروف به فودوباسان به وفور یافت میشود.

باسان . (اِ) بلسان . درخت بلسان . (ناظم الاطباء). ظاهراً تصحیف بلسان است .


باسان . (اِخ ) نام خانوادگی خاندانی نقاش در ایتالیا که معروفترین افراد آن ژاک باسان بوده است . (متولد و متوفی در باسانو 1510 - 1592 م .). سپس فرانسسکو باسانو (1549 - 1592 م .) و لاندرو باسانو (1558 - 1623 م .) را میتوان نام برد.


باسان . (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی در خلیج ادیمبورگ . آنجا مرغی معروف به فودوباسان به وفور یافت میشود.



کلمات دیگر: