( جراقة ) جراقة. [ ج ُ ق َ ] ( ع ص ) مرد لاغر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ). هزیل. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) ما علیه جراقة لحم ؛ نیست بر وی چیزی از گوشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
جراقه
لغت نامه دهخدا
جراقة. [ ج ُ ق َ ] (ع ص ) مرد لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). هزیل . (اقرب الموارد). || (اِ) ما علیه جراقة لحم ؛ نیست بر وی چیزی از گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کلمات دیگر: