کلمه جو
صفحه اصلی

پریدنی

لغت نامه دهخدا

پریدنی.[ پ َ دَ ] ( ص لیاقت ) که پریدن تواند. قابل پریدن.

پریدنی. [ پ ُ دَ ] ( ص لیاقت ) پرشدنی. مملوشدنی. قابل پرشدن. انباشتنی. که پریدن او ضرور است.

پریدنی . [ پ ُ دَ ] (ص لیاقت ) پرشدنی . مملوشدنی . قابل پرشدن . انباشتنی . که پریدن او ضرور است .


پریدنی .[ پ َ دَ ] (ص لیاقت ) که پریدن تواند. قابل پریدن .



کلمات دیگر: