کلمه جو
صفحه اصلی

جرجار

لغت نامه دهخدا

جرجار. [ ج َ ] ( ع اِ ) گیاهی خوشبوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). نباتی است خوشبوی. ( اقرب الموارد ). نباتی است. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || چوبی است که شکوفه ای زرددارد. ( از متن اللغة ). || شتر بسیارآواز.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ذیل اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || آواز تندر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ).

جرجار. [ ج ِ ] ( ع اِ ) رجوع به جرجر و جرجیر شود.

جرجار. [ ج َ ] (ع اِ) گیاهی خوشبوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). نباتی است خوشبوی . (اقرب الموارد). نباتی است . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || چوبی است که شکوفه ای زرددارد. (از متن اللغة). || شتر بسیارآواز.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغة). || آواز تندر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة).


جرجار. [ ج ِ ] (ع اِ) رجوع به جرجر و جرجیر شود.



کلمات دیگر: