کلمه جو
صفحه اصلی

ابواسماعیل

لغت نامه دهخدا

ابواسماعیل . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت ترمذی ، فقیه شافعی . رجوع به ترمذی ابواسماعیل ... شود.


ابواسماعیل. [ اَ اِ ] ( اِخ ) کنیت ترمذی ، فقیه شافعی. رجوع به ترمذی ابواسماعیل... شود.

ابواسماعیل. [ اَ اِ ] ( اِخ ) کنیت حمادبن الامام ابی حنیفةنعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه یا نعمان بن ثابت بن نعمان بن مرزبان. رجوع به حمادبن الامام ابی حنیفه... شود.

ابواسماعیل. [ اَ اِ ] ( اِخ ) کنیت طغرائی عمید فخرالکتّاب حسین بن علی بن محمداصفهانی. رجوع به طغرائی عمید فخرالکتّاب... شود.

ابواسماعیل. [ اَ اِ ] ( اِخ ) کنیت عبداﷲبن ابی منصور محمد انصاری طوسی هروی. رجوع به عبداﷲ انصاری شود.

ابواسماعیل . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت حمادبن الامام ابی حنیفةنعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه یا نعمان بن ثابت بن نعمان بن مرزبان . رجوع به حمادبن الامام ابی حنیفه ... شود.


ابواسماعیل . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت طغرائی عمید فخرالکتّاب حسین بن علی بن محمداصفهانی . رجوع به طغرائی عمید فخرالکتّاب ... شود.


ابواسماعیل . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت عبداﷲبن ابی منصور محمد انصاری طوسی هروی . رجوع به عبداﷲ انصاری شود.



کلمات دیگر: