( مصدر ) پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن .
پرواز گرفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پرواز گرفتن. [ پ َرْ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پریدن :
عنان تافت بر کین برآمد ز جای
بدانسان که پرواز گیرد همای.
عنان تافت بر کین برآمد ز جای
بدانسان که پرواز گیرد همای.
فردوسی.
پیشنهاد کاربران
پَر گرفتن
کلمات دیگر: