کلمه جو
صفحه اصلی

کناری

فارسی به انگلیسی

lying on the border, side

side


عربی به فارسی

قناري , رنگ زرد روشن , شراب محصول جزاير کاناري


فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از انواع سنتور دستی که بجای کاس. طنین دارای کدو های میان تهی است که بقطع. چوبی نصب شده .
ماخوذ از هندی گلابتون و رشته زر و سیم و زری

همخوانی که در هنگام تولید آن، پس از انسداد، هوا از یک یا دو سوی زبان خارج شود


لغت نامه دهخدا

کناری. [ ک ُ ] ( اِ ) به سریانی نبق است. ( فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کُنار شود.

کناری. [ ک ُ ] ( اِ ) مأخوذ از هندی ، گلابتون و رشته زر و سیم و زری. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

کناری. [ ک ُ ] ( اِخ ) قریه ای است چهار فرسنگی جنوبی کاکی. ( فارسنامه ناصری ).

کناری . [ ک ُ ] (اِ) به سریانی نبق است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کُنار شود.


کناری . [ ک ُ ] (اِ) مأخوذ از هندی ، گلابتون و رشته ٔ زر و سیم و زری . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).


کناری . [ ک ُ ] (اِخ ) قریه ای است چهار فرسنگی جنوبی کاکی . (فارسنامه ٔ ناصری ).


دانشنامه عمومی

کناری به موارد زیر اشاره دارد:
کناری (آواشناسی) اصطلاح در آواشناسی تولیدی

فرهنگستان زبان و ادب

{lateral} [زبان شناسی] همخوانی که در هنگام تولید آن، پس از انسداد، هوا از یک یا دو سوی زبان خارج شود

پیشنهاد کاربران

کناری::اسم پسر در زبان لری بختیاری
KONAR
کنار::نام درخت


کلمات دیگر: