ینع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ینع. [ ی َ ن َ ] (ع اِ) نوعی از عقیق . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عقیق احمر. (یادداشت مؤلف ).
ینع. [ ی ُ ] (ع اِ) درخت بزرگ . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). درخت کلان و بزرگ . (ناظم الاطباء).
ینع. [ ی َ / ی ُ ] (ع اِمص ، اِ) رسیدگی میوه و هنگام چیدن آن . (ناظم الاطباء). رسیدگی میوه . بلوغ . بالیدگی . رسایی . (یادداشت مؤلف ) : چون زمان شباب و هنگام جوانی ایام از کهولت ینع و قطف ثمار به کبر سن و پیری رسد و ایام زمستان پای در دامن انزوا کشد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
ینع. [ ی َ / ی ُ ] ( ع مص ) رسیدن ثمر و هنگام درویدن رسیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رسیده شدن میوه. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 108 ). به جای چیدن رسیدن میوه. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ).
ینع. [ ی ُ ] ( ع اِ ) درخت بزرگ. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). درخت کلان و بزرگ. ( ناظم الاطباء ).
ینع. [ ی َ ن َ ] ( ع اِ ) نوعی از عقیق. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عقیق احمر. ( یادداشت مؤلف ).
ینع. [ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِیانع. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به یانع شود.
ینع. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِیانع. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به یانع شود.
ینع. [ ی َ / ی ُ ] (ع مص ) رسیدن ثمر و هنگام درویدن رسیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). رسیده شدن میوه . (ترجمان القرآن جرجانی ص 108). به جای چیدن رسیدن میوه . (از تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ).
دانشنامه اسلامی
تکرار در قرآن: ۱(بار)
رسیدن میوه. . به میوه آن وقتیکه میوه میدهد و به رسیدنش به تأمل بنگرید در آنها آیاتی است به قومیکه ایمان میآورند. در نهج البلاغه خطبه 131فرموده: «وَ آتَتْ اُکُلَها بِکَلِمتِهِ الثِّمارُ الْیانِعَةُ» میوههای رسیده با فرمانهای خدا خوردنیهای خود را ظاهر کرده است. این لفظ فقط یکبار در کلام اللَّه مجید آمده است.