سپید از هر چیزی
یلق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یلق. [ ی َ ل َ ] ( ع ص ) سپید از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از مهذب الاسماء ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَلْقَ: روبرو شود - ملاقات کند- برسد - پیش روی خود می بیند(عبارت "یَلْقَ أَثَاماً" یعنی : به کیفر سختی برسد. جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله ی قبلی است)
ریشه کلمه:
لقی (۱۴۶ بار)
ریشه کلمه:
لقی (۱۴۶ بار)
wikialkb: یَلْق
کلمات دیگر: