کلمه جو
صفحه اصلی

زن بازی کردن

فارسی به انگلیسی

philander, wolf, womanize

philander, wolf


مترادف و متضاد

gallant (فعل)
عشقبازی کردن، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن

philander (فعل)
لاس زدن، زن بازی کردن، دنبال زن افتادن، زن دوست بودن


کلمات دیگر: