کلمه جو
صفحه اصلی

چفتی کردن

مترادف و متضاد

latching (اسم)
چفتی کردن

hasp (فعل)
بستن، چفت کردن، دور چیزی پیچیدن، چفتی کردن


کلمات دیگر: