چمباتمه زدن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
توده کردن، چمباتمه زدن
چندک زدن، قوز کردن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، چنباتمه زدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) چندک زدن سرپا نشستن پس زانو نشستن .
سر پا نشستن . چمباتمه زدن
سر پا نشستن . چمباتمه زدن
لغت نامه دهخدا
چمباتمه زدن. [ چ ُم َ / م ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چُنْدَک زدن. سرپا نشستن. پس زانو نشستن. به چک نشستن. زانو در بغل گرفتن.
کلمات دیگر: