چنگالی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
چنگالی، از هم شکافته، شاخه شاخه
چنگالی، چنگال دار، چنگک وار
فرهنگ فارسی
خوراکی که ازروغن داغ کرده ومقداری آب باشکروشیره، ونان تربت کرده درست کنند، بشتزه وبشتژه هم گویند
( صفت اسم ) ۱ - در هم مالیده . ۲ - چنگال چنگالی .
طعامی که چنگال تیز گویند . حلوایی است از کعک و شیره و جز آن . یا مالیده گر .
( صفت اسم ) ۱ - در هم مالیده . ۲ - چنگال چنگالی .
طعامی که چنگال تیز گویند . حلوایی است از کعک و شیره و جز آن . یا مالیده گر .
لغت نامه دهخدا
چنگالی. [ چ َ ]( ص نسبی ، اِ مرکب ) طعامی که چنگال نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). حلوایی است از کعک و شیره و جز آن. چنگال.( یادداشت مؤلف ). || مالیده گر. ( آنندراج ). چنگال مال. ( شرفنامه منیری ). رجوع به چنگال شود.
فرهنگ عمید
خوراکی که از روغن، شکر، آب و نان خردشده درست می کنند، چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه، بشنژه.
دانشنامه عمومی
چنگالی، روستایی از توابع بخش جبالبارز شهرستان جیرفت در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان مسکون قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان مسکون قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: چنگالی
کلمات دیگر: