کلمه جو
صفحه اصلی

اصطلاح عامیانه

فارسی به عربی

لغة عامیة

مترادف و متضاد

slang (اسم)
اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبی

دانشنامه عمومی

اصطلاح سخن یا حرفی است که بر غیر از موضوع اصلی خود دلالت کند. به عنوان نمونه در زبان ترکی استانبولی، اصطلاح «باقلا در دهان داشتن» کنایه ای از طفره رفتن از رُک حرف خود را زدن است.
خدمت خواهم رسید
قدم شما روی چشم
به امید دیدار
شما را به خدا می سپارم
دست مریزاد
زنده باد
روز خوش
شب به خیر…
مثل آب خوردن
انواع کنایه از نظر شکل:
در ادبیات فارسی، هرگاه شاعر یا نویسنده نخواهد بیان خود را صریح اعلان بدارد یا در روند خیال انگیز کردن و ترغیب کردن خواننده به تفکر و درنگ بیشتر در شعر و نوشته، در بیان یک پدیده، نشانه ای از نشانه های آن پدیده را به کار برد و غرض از ذکر نشانه، اراده کردن کل پدیده باشد، نوشته دربردارنده کنایه می شود. البته در مواقعی شاعر یا نویسنده به جای بکار بردن رابطه نشانه ای، رابطه نمونه ای را می آورد یا به بیان بخشی از عمل پدیده می پردازد.
برای پی بردن به مفهوم کنایه، خواننده باید معنی معنی را دریابد. در واقع معنی معنی همان چیزی است که امروزه به مفهوم تعبیر می شود. برای مثال در این بیت ها از سعدی:


کلمات دیگر: