کلمه جو
صفحه اصلی

توفانی شدن

فارسی به انگلیسی

blow

فارسی به عربی

عاصفة

مترادف و متضاد

squall (فعل)
فریاد زدن، توفانی شدن

storm (فعل)
موج زدن، موجدار بودن، متلاطم شدن، یورش اوردن، توفانی شدن، با حمله گرفتن

tempest (فعل)
توفانی شدن، توفان ایجاد کردن


کلمات دیگر: