کلمه جو
صفحه اصلی

بی بهره


مترادف بی بهره : بی نصیب، کم بهره، محروم، معرا، بی برگ، درویش، فقیر

متضاد بی بهره : بهره ور

فارسی به انگلیسی

portionless, unfortunate, without interest, passive, destitute, disadvantaged, interest-free, flat

portionless, unfortunate


destitute, disadvantaged, interest-free


مترادف و متضاد

بی‌نصیب، کم‌بهره، محروم، معرا ≠ بهره‌ور


بی‌برگ، درویش، فقیر


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی نصیب بی حظ. ۲ - درویش بیچیز .

فرهنگ عمید

بی نصیب.

دانشنامه عمومی

بی بهره(به کردی: بیارَه، به انگلیسی: Bibahreh)نام روستایی در استان خراسان شمالی است. این روستا از توابع شهرستان شیروان است. امکانات روستا شامل: راه شوسه، سرویس، دبستان، مسجد، آسیاب، حمام، لوله کشی آب و خانۀ بهداشت است.
مقیمی، محمد اسماعیل، جغرافیایی تاریخی شیروان، ناشر: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، نوبت اول ۱۳۷۰.
روستای بیواره در فاصلۀ ۳۲ کیلومتری شمال شرق شیروان قرار دارد که از شمال به پتله گاه و از جنوب به کوه قنبر و از شرق به روستای زرتانلو و از غرب به روستای گدوکانلو محدود می گردد.
روستای بیواره در کناره رودخانه اوغاز قرار گرفته است و کوههای اطراف این روستا عبارت اند از: کوه قنبر، کوه کولک و زاو، در کوههای بیواره انواع گیاهان طبی مانند: آنوخ، سیب تالک، قارچ خوراکی، کنگر، مٍندک، کاسنی، چریش، ساری گل، شقایق و…می روید.
این روستا دارای ۱۲۱ خانوار و ۵۸۳ نفر است که به زبان کردی کرمانجی تکلم می کنند و جزء دهستان سیوکانلو شیروان است. مردمش از ایل کرمانج بیچرانلو می باشند که از منطقه کردنشین شمال شام (سوریه) به این منطقه کوچانیده شده اند و به شامی یا شامالی نیز معروفند. شغل عمدۀ مردم دامداری و کشاورزی است و محصولات آن: فراورده های دامی، گندم و جو و انواع سردرختی. صنایع دستی آن قالیبافی و گلیم بافی می باشد.

پیشنهاد کاربران

محروم

محروم ، ناکام

بی نصیب، کم بهره، معرا، بی برگ، درویش، فقیر


کلمات دیگر: